یک دونه شیش تایی

اعتراف می کنم یه بار پسر همسایه چهارسالمونو با

باباش تو خیابون دیدم گفتم سلام نوید چطوری؟

دیدم بچهه تحویلم نگرفت باباهه خندید

اومدم خونه به مامانم گفتم نوید ماشالا چقد بزرگ شده!

مامان گفت نوید کیه؟گفتم: پسر آقای ...

گفت اون اسمش پارساست اسم باباش نویده....

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم

که صدای باز شدن در حیاط اومدمنم حول

شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!)

و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باغچه و سیگار

خاموش موند تو دستم....

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

در اقدامی شجاعانه اعتراف می کنم که از

درس تنظیم خانواده افتادم .

اونم فقط

به این خاطر که در جواب سوال احمقانه استادم

که بهم گفت مگه این کلاس جای خوابه ؟

خیلی صمیمی و خرم گفتم : بیخیال استاد .

کی تا حالا 8 صبح خانوادش تنظیم شده !!!!!!

کلاس رفت رو هوا

استادم منو انداخت بیرون تا کم نیاورده باشه....

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

عموم می خواست وام یکی از دوستاشو جور کنه

زنگ زد به رییس بانک کلی صحبت کرد باهاش...

حرفش که تموم شد اس ام اس داد به رفیقش که

دهن رییس بانک رو ******

اشتباهی سند کرد واسه رییس بانکه!!!

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

اعتراف میکنم چند ماه پیش تو شرکت بودم سر کارام

یوهو مدیر عامل از تو اتاق خودش

گفت: امیــــــــــــــــــر جووون...بلند گفتم جانم؟

گفت خیلی میخوامـــت....

گفتم منم همینطور....گفت پیش ما نمیای؟؟؟؟

گفتم چرا..

حمتاً..

از پشت میزم بلند شدم برم تو اتاقش..

به در اتاقش که رسیدم دیدم

داره تلفن حرف میزنه با امیر دوستش و

من از شدت ضایگی دیوارو گاز گرفتم....

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

 

اون زمان که از این نوشابه شیشه ای ها بود

یه روز خواستم یه شیشه که اضاف

اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده جا نمیشه.

درش آوردم یکمش رو خوردم دوباره گذاشتم،

در کمال تعجب دیدم نه، بازم جا نمیشه !!!!



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:37
امیرحسین

معلم برای سفید بودن برگ نقاشی ام تنبیهم کرد و همه به من خندیدند...

معلم خودش هم نفهمید من "خدایی" رو کشیده بودم که خودش میگفت:

دیدنی نیست



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:35
امیرحسین

آهای تو که منو تنها گذاشتی رفتی … !

آره عزیزم با توام …

خواهش میکنم برگرد … !

برگرد درو ببند … بعد برو گمشوووووووو !

یک مهندس مکانیک با یک مهندس کشاورزی ازدواج میکنه ، بچشون تراکتور میشه !!!

در یخچال ارتباط مستقیم با حال و روحیه آدم داره :

وقتی خوشحالی میری در یخچالو وا میکنی

وقتی ناراحتی میری در یخچالو وا میکنی

وقتی کسلی میری در یخچالو وا میکنی

داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچالو وا میکنی

وقتی نمیدونی چته میری در یخچال و وا میکنی

اَصَن باز کردن الکی در یخچال یه حالی میده !!!


گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه ؟

شنگول میگه : کیه ؟

گرگه میگه : منم آقا گرگه!!!

شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن …


بهترین لحظه زمانیست که فکر میکنی فراموشت کردم

اما ناگهان اس ام اسی میرسه که فکر میکنی منم اما میبینی ایرانسل بوده !


میگن واسه کسی بمیر که برات تب کنه ، الان یه نمه تب دارم ، برنامت چیه ؟

ای همه وجود من

ای کسی که پا گذاشتی رو قلب من

ای کسی که درو بستی به روی من

درو باز کن دستم مونده لای در

آنقدر بدم میاد ازاینایی که از سادگی و صداقت بچگیامون

سو استفاده میکردن و حرف می کشیدن ازمون !

الان که بزرگ شدم میفهمم چه مسائل فوق سری ای رو لو دادم …

عشق من ، از وقتی رفتی خونه تاریکه ، چراغ خونه خاموشه …

آخه بگو فیوز رو واسه چی بردی ؟


یکی میگفت : باید از کنار مشکلات زندگی با سرعت عبور کنی و بگی مییییگ میییییگ !!!

اما انگار نمی دونست مشکلات نشستن رومون و میگن : انگوررررررری ، انگوررررررری !


نظر فراموش نشه



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:34
امیرحسین

شخصی دیوار خانه اش را برای نو سازی خراب کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوار های چوبی هستند.

این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین ان مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش کوفته شده است.دلش

سوخت ویک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را برسی کرد تعجب کرد این میخ چهار سال پیش هنگام ساخت خانه

کوبیده شده بود!!!!چه اتفاقی افتاده؟

در یک قسمت تاریک و بدون حرکت مارمولک چهار سال در چنین موقعیتی زنده بماند!!!

چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.متحیر این مسئله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.

در این مدت چکار می کرده؟چگونه و چه می خورده؟

همانطور که مارمولک را نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!

مرد شدیدا منقلب شد.

چهار سال مراقبت.چه عشقی!چه عشق قشنگی

اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم

اگر سعی کنیمفرشته



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:28
امیرحسین

چند دسته از آدما هستن که خیلی رو مُـخن :

1 - اونایی که وقتی داری فیلم می بینی فکر میکنن تو نمی فهمی و هی واست توضیح میدن

2 - اونایی که وقتی کنارت ایستادن برای اینکه حواست به حرفاشون باشه هی با آرنج به پهلوت میزنن

3 - اونایی که وقتی داری با تلفن صحبت میکنی هی میپرسن کیه؟ کیه؟

4 - اونایی که وقتی داری پول میشماری الکی بلند بلندعددمیگن.

 



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:28
امیرحسین

مامان بابام دعواشون شده بود ۳ روز بود قهر بودن…

بابام قبل از اینکه بیاد خونه زنگ زد بهم گفت بیا پارک سر خیابون کارت دارم!!!!

رفتم گفتم جانم؟

برگشته میگه ببین عزیزم ۳ شب هست که شام درست حسابی نخوردیم داریم هر

شب نون و ماست میخوریم ، ۳ شبه رو کاناپه دارم میخوابم کمرم تا نمیشه پدرم در اومده!!!

گفتم خوب چیکار کنم؟ دعوا نکنین خوب …

برگشته میگه ببین عزیزم باید یه فداکاری این وسط اتفاق بیوفته!!!

گفتم بابا حرفات بـــــــــــــــو داره یعنی چی؟!!!

برگشته میگه مامانت از قهرمان بازی خیلی خوشش میاد، تو باید الان که رفتیم خونه با

مامانت الکی جر و بحث کنی بعد من بلند شم بزنم تو گوشت بگم ببند دهننتو نباید به

مامنت از گل نازکتر بگی …

(و این حالت اون بیچاره بود:|)



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:27
امیرحسین

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود

کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول

سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا

کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی

احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند

چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت

کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند.

انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند

او چه می کند، کمی تردید داشت.

به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب

درامد.

دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین

راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به

آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ

داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!



           
یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, :: 19:21
امیرحسین

 

دقت کردین هروقت یه خواب خوب میبینی صب پاشی یادت نمیاد اما کافیه یه خواب ناجور ببینی ، تا شیش ماه تو مخته!


دقت کردین تو امتحانا آدرنالین خون میزنه بالا فعالیت غیر درسی زیاد میشه؟؟؟من که کلا حموم رفتنم ۵ دقیقه بیشتر نمیشد ۳ ساعت تو حموم بودم به اندازه ۱ سال هم لباس شستم

.

.

.

دقت کردین با کار خوابیدن آدمم کار دارن؟؟!! قبل ۱۲ بخوابیم میگن مرغی؟ بعد از ۱۲ بخوابیم میگن جغدی؟ راس ۱۲ بخوابیم میگن بمیر بابا با این سر وقت خوابیدنت………….. چه غلطی کنیم بالاخره؟!!!!!

.

.

.

حالا دقت کردین همیشه وقتایی که با یکی ، شریکی چیپس یا پفک می خوری .. هی توهم داری که در حقت اجحاف شده ..!

.

.

.

دقت کردین: اگه بچه ها لیوان بشکنن : ای دست و پا چلفتی … -اگه مامانه بشکنتش : قضا بلا بود -اگه باباهه بشکنتش : این لیوان اینجا چیکار میکنه…!!تو خونه ی ما که دقیقا همینه شما چطور؟

.

.

.

دقت کردین وقتی حقیقت رو می دونین، گوش دادن به دروغایی که طرف مقابل داره واست میبافه چقدر لذت بخشه؟!

.

.

.

تا حالا دقت کردین وقتی واسه دل خودت موهاتو درست میکنی چقدر خوشگل میشه ولی وقتی میخوای بری مهمونی یا عروسی بعد از ۳ ساعت کلنجار رفتن شبیه خربزه میشی؟

.

.

.

دقت کردین موقع امتحان سوالاتی رو که بلدیم با خط نستعلیق می نویسیم، ولی اونایی رو که بلد نیستیم با بدترین خط می نویسیم !

.

.

.

دقت کردین قبلاً هر چی موبایل کوچکتر بود با کلاس تر بود،الان هر چی بزرگتر باشه!!!



           
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 19:2
امیرحسین



           
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 15:45
امیرحسین

اين عکس زيباترين دختر در آلمان است.
 دوست داريد از نزديک او را ببينيد و با او گفتگو کنيد؟
هر چند هر کاری شدنی است و آرزو بر جوانان عيب نيست ولی ديدار و گفتگو با اين دختر زيبا برای هيچ کس ممکن نيست.
علت ناتوانی انسانها در ديدار و گفتگو با اين دختر زيبا خيلی ساده است زيرا او هرگز وجود ندارد و عکس او دسترنج يک پروژه ی طولانی مدت در دو دانشگاه آلمان برای ساختن زيباترين چهره ميباشد.

بله، عکس اين دختر بر اساس پژوهشهای زيبايی شناسی توسط دانشمندان در دانشگاه های Regensburg و Rostock آلمان و با کمک يک نرم افزار چهره سازی (morphing) ساخته شده است.

بطور فشرده بايد گفت که دانشمندان در اين پروژه با الهام گرفتن از چهره ی ۳۲ پسر و ۶۴ دختر زيبا الگوهای زيبايی را در آنها نشانه گزاری کردند و با مخلوط کردن اين چهره ها صورتی تازه که تمامی زيبايی های آن گروه در آن باشد را خلق کردند.



           
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 15:29
امیرحسین

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ


سلام... یک کلام...شیش تایی باشید والسلام
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یک دونه شیش تایی و آدرس 6-taeea-6.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 255
بازدید کل : 4271
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1